477 نمایش ها
بانوی مسن تر منجر به بازدید از جوان عاشق و پس از نوشیدن شراب او به آشپزخانه رفت تا او را به قهوه و هنگامی که او بازگشت و او متوجه شد که او گیر میکنه در کیف پول خود را. شروع به پیدا کردن چه نوع از بر داشت و بر داشت خود را در جیب خود تلفن و پول است. او خشم می دانستم که هیچ حد و مرزی ندارد و به آن تسلیم شدن به پلیس می خواستم شخصا به مجازات است. او نشستم روی لبه جدول و مجبور به خودش را, گرفتن سنگسار از چگونه مرد کار می کند زبان است. از یک وضعیت مخاطره آمیز و او از آغاز تا سقوط بر روی زانو های خود را و ساخته شده است, اگر چه آن را سزاوار نیست. او گل رز به پای او و او را مجبور به او دمار از روزگارمان درآورد از پشت ایستاده, گسترش پاهای او را به دروغ گفتن روی میز و سپس مکیده اسپرم به دهان او لگد دزد به خیابان.
